دیانای من

ساخت وبلاگ
سلام امرور اول اردیبهشت سال نودوشش است ...الان ساعت پنج و نیم عصر روز جمعه ....این بخش فقط مربوط به دیانا هست ...دیانای من متولد سیزده دی سال نود و پنج ساعت تقریبا هفت صبح ....بیمارستان موسی ابن جعفرمشهد هست ...دیانا من تقریبا پنجاه روز زودتر از موعد تولدتش به دنیا امد روزهای بد و سختی بود به خصوص اولین بار که دیدمت فردای روز تولدت بود روزی که من مرخص شدم ولی تو بودی وقتی تو رو تو اون وصع دیدمت که اکسیژن بهت وصل بودو لخت بودی یک عالمه بهت شلنگ و دستگاه وصل بود کلی گریه کردم و اولین حرفی که بهت زدم گفتم منو ببخش اگه مواظبت بودم اینطوری نمیشد وقتی خواستم بیام خونه خیلی بد بود همه داشتن بچه هاشون رو اماده میکردن من مثل ....بعد از تقریبا سه چهار روز گفتن شیر بدوشم تا با سرنگ بهت بدن ...چند باری امدم پیشت هر بار فقط میکفتم منو ببخش .. .بعد هم دو روزکامل اونجا بودم تا شیر بخوری خیلی روزهای سختی بود اصلا نمیتونستی مک بزنی وا بد بود بلاخره بهد از یازده روز مرخص شدی و اول از بیمارستان رفتیم خونه مامان جون فاطمه اخه خواهر جون سارینا اونجا بود طفلک سارینا هم ادیت شد اخه تا اون وقت دور از هم نبودیم بار اول که سارینا دیدت یک خنده نمیدونم از رو تعجب ..حسادت...میزد ......بلاخره تموم شد و امدی خونت .......ولی تا سه ماه به دلیل نارس بودنت خیلی دکتر و ازمایش و سونو رفتیم .....دخترم امیدوارم همیشه سالم و شاد و سر زنده باشی گلم ....دوست دارم بازم ازم بگذر .....  ر

دیانای من ...عشقم...
ما را در سایت دیانای من ...عشقم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nanazmaman بازدید : 232 تاريخ : دوشنبه 19 تير 1396 ساعت: 15:16